عنوان ندارم

ساخت وبلاگ
حالَم خوب نیست.یعنی بَده. دیروز وقتی از پله ها داشتم بالا میومدم همین که پشت ِ در رسیدم دیدم مامان ُ مامان بزرگ باز و باز و بـــــــــــــــــــاز دارن راجب خواستگارای ِ پوفیوز ِ من و ازدواج ِ من حرف می زنن. خوشم نمیاد. بخدا خوشم نمیاد.از حرفاشون از خاله زنک بازیاشون. از اینکه مامان همش میگه: خدا کنه دشمن شاد نشیم!! خدایا حالم بهم میخوره از سرنوشت و تقدیر کیری ای که توی این خونواده برام رقم زدی. علی هم که قوز بالا قوز. برادر ِ 25 ساله ی عقب مونده داشته باشی;یه دوره افسردگی رو بدون اینکه هیچکس حتی مامانت بدونه پشت ِ سر گذاشته باشی;مامانت مشکل اعصاب داشته عنوان ندارم...ادامه مطلب
ما را در سایت عنوان ندارم دنبال می کنید

برچسب : تو به من قول دادی, نویسنده : tokhmatik68a بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 8:44

مامان همواره ادعای ِ خوبُ متدین بودنش کون ِ همه رو پاره کرده;اما پای ِ عمل که می رسه وا میده خیلی قشنگ!   مثلاً ; دایی که می خواست خونشو با مامان بزرگ توی دوتا واحد کنار هم بگیره تا مامان بزرگ تنها نباشه;اما خاله های ِ الاغم گفتن می خواد پول خونه مامانو بالا بکشه;داییُ زندایی هم بهشون بَر خورد بیخیال یه جا خونه گرفتن شدنُ رفتن خونه جدا خودشون گرفتن.الان که مامان بزرگ تنها مونده  مامان همش میره بالا منبر پشب دایی صُب تا شَب غیبت می کنه که اگه بخاطر خدا;فقط مادرتو در نظر می گرفتی خرفای دیگران برات مهم نبودو خلاصه حق اولادی رو خوب به جا آوردیُ از این حرفا. عنوان ندارم...ادامه مطلب
ما را در سایت عنوان ندارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tokhmatik68a بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 21:11

به گوز ُ چُس حساسَم. یعنی بدم میاد یکی جلوم این کارارو کنه.

مامان میگه انقدر حساس نباش; شوهرت گوزو از آب در میادا!

خدا نکنه... واقعا بدم میاد. یعنی بده دهنش سرویسه.اصن یکی از شروط ِ ضمن ِ عقدم میکنم:))

 

مثلا فک کن خوابین;سرتو می کنی زیر پتو و یه نفس عمیقَم می کشی که مثلا چه آسایشیُ این  حرفا;که یهو میبینی بوی ِ لاشه میاد! نگو آقا شیرین کاری کرده! وای چقدر بَدمن دعوای بدی راه میندازم خدایی در همچین موقعیتی! چوب پنبه بکنه توو کونش به من چه!

عنوان ندارم...
ما را در سایت عنوان ندارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tokhmatik68a بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 21:11

بی پولی خیلی بَده...

 

همیشه توی ِ تنگنای ِ مالی بودم....

کاش معلم نبودی بابا.

ما خیلی بهمون سخت گذشته همیشه...

همیشه با این کلمه مواجه شدم:  نَدارم !

عنوان ندارم...
ما را در سایت عنوان ندارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tokhmatik68a بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 12:14

گاهی تحمل مامان برام غیرقابل ممکن بنظر میرسه.

همه باید کٌپی زیراکس ِ اونی باشن که ایشون دوست داره!در غیر این صورت اون شخص;حقشه که از جانب ایشون;انواع تحقیرها و اهانت ها رو متحمل شه.

لعنت ِ خدا تا ابد به من اگه برای بچه هام مخصوصاً دخترم;یکی بشم مثل ِ مامان!

مامان نمی دونم فهمیدی یا نه;ولی من ازت بدم میومده همیشه.از همون بچگی. از همون موقع که دَه روزم بود و تو منو کتک می زدی!

عنوان ندارم...
ما را در سایت عنوان ندارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tokhmatik68a بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 14:15

پَریروز بابا یهو حالش بد شد. مامان بهم زنگ زد گفت بیا بالا بابا حالش خوب نی. رفتم دیدم هی داره بالا میاره ُ سرگیجه داره. فک کردیم سردیش کرده;آخه پُر خوری کرده بود قبلش. خلاصه چایی نبات ُ خرما . اینم هی بالا میاورد. یه خورده بهتر شد. گرفت خوابید. مامان می خواس بره مولودی.رضا هم خونه نبود. منو علی بودیم. یه ساعت که خوابید اومد این پهلو به اون پهلو شه زارت آورد بالا! یعنی یه تپه کیسه میوه آوردم بابا هی توش بالا آورد!نا نداشت پاشه بره دستشویی! بعد یه پیزی که تا به اون لحظه متوجهش نشده بودم این بود که فکر می کردم منم از اون اولاد خوبام!!!! وقتی بابا داشت بالا میاورد عنوان ندارم...ادامه مطلب
ما را در سایت عنوان ندارم دنبال می کنید

برچسب : یکی از لایه های درون زمین,یکی از لایه زمین, نویسنده : tokhmatik68a بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 18:04

تازگی به دوتا از اشتباهات ِ جدیدم پی بردم.

اول اینکه به حرف ِ مردم اهمیت میدم و در واقع واسه اونا زندگی می کنم!

دوم اینکه خیلی الکی ُ عقده ای وار خرج میکنم!

 

نرگس خانوم! اولا کون ِ لق ِ مردم!

دوماً به اندازه ی نیاز ِ واقعیت خرج کن!

عنوان ندارم...
ما را در سایت عنوان ندارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tokhmatik68a بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 18:04